پنج گنج

پنج گنج

مروری بر پنج گنج نظامی اثر شاعر بلند آوازه ایرانی.
پنج گنج

پنج گنج

مروری بر پنج گنج نظامی اثر شاعر بلند آوازه ایرانی.

گفتار در فضیلت سخن فرماید:

جنبش اول که قلم برگفت
حرف نخستین ز سخن درگرفت
پرده خلوت چو برانداختند
جلوت اول به سخن ساختند

تا سخن آوازه دل در نداد
جان تن آزاده به گل در نداد
چون قلم آمد شدن آغاز کرد
چشم جهان را به سخن باز کرد

بی سخن آوازه عالم نبود
این همه گفتند و سخن کم نبود
در لغت عشق سخن جان ماست
ما سخنیم این طلل ایوان ماست

خط هر اندیشه که پیوسته‌اند
بر پر مرغان سخن بسته‌اند
نیست درین کهنه نوخیزتر
موی شکافی ز سخن تیزتر

اول اندیشه پسین شمار
هم سخنست این سخن اینجا بدار
تاجوران تاجورش خوانده‌اند
واندگران آندگرش خوانده‌اند

گه بنوای علمش برکشند
گه بنگار قلمش درکشند
او ز علم فتح نماینده‌تر
وز قلم اقلیم گشاینده‌تر

گرچه سخن خود ننماید جمال
پیش پرستنده مشتی خیال
ما که نظر بر سخن افکنده‌ایم
مرده اوئیم و بدو زنده‌ایم

سرد پیان آتش ازو تافتند
گرم روان آب درو یافتند
اوست درین ده زده آبادتر
تازه‌تر از چرخ و کهن زادتر

رنگ ندارد ز نشانی که هست
راست نیاید بزبانی که هست
با سخن آنجا که برآرد علم
حرف زیادست و زبان نیز هم

گرنه سخن رشته جان تافتی
جان سر این رشته کجا یافتی
ملک طبیعت به سخن خورده‌اند
مهر شریعت به سخن کرده‌اند

کان سخن ما و زر خویش داشت
هر دو به صراف سخن پیش داشت
کز سخن تازه و زر کهن
گوی چه به گفت سخن به سخن

پیک سخن ره بسر خویش برد
کس نبرد آنچه سخن پیش برد
سیم سخن زن که درم خاک اوست
زر چه سگست آهوی فتراک اوست

صدرنشین تر ز سخن نیست کس
دولت این ملک سخن راست بس
هرچه نه دل بیخبرست از سخن
شرح سخن بیشترست از سخن

تا سخنست از سخن آوازه باد

نام نظامی به سخن تازه باد

  
طلل = خرابه، نشان به جا مانده از یک خانه یا عمارت ویران.


پیک = قاصد


فتراک = بند زین - ترکش بند




نظرات 21 + ارسال نظر
ارتیاس شنبه 12 مهر 1393 ساعت 21:53 http://artiyas1986.mihanblog.com/

نسیم صبح که بر سرزمین ما گذرد
ز خاک پاک نیاکان تو را سلام دهد

وز استخوان نیاکانْت برگذشته بود
دم بهار که از گل به گل پیام دهد

به یاد عشرت اجداد توست هر نوروز
که گل به طرف گلستان صلای عام دهد

تو پایبند زمینی و رشته‌ای است نهان
که با گذشته تو را ارتباط تام دهد

میرزامحمدی پنج‌شنبه 27 شهریور 1393 ساعت 13:42 http://httpWWW.RAHQOMKARDEH.BLOGFA.COM

در دیـــــاری که در او نیست کســی یار کســــی ----- کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

هــــــر کس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی ----- نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ کســــی

آخــــــرش محــــنت جانــــکاه به چـــــاه انـــــدازد ----- هرکه چون ماه برافروخت شبِ تارِکسـی

سودش این بس که به هیچش بفروشند چو من ----- هر که باقیمت جان بود خریدار کســـی شهریار

ایرانیم پنج‌شنبه 27 شهریور 1393 ساعت 12:57 http://iranim.blogfa.com

ما خرد را بهر جان اراستیم ...
جان و باد پندار نیکو خواستیم ...
عشق را پویای آیند در تپش ...
مهرگان را بهر نان اراستیم ...

مهرگان را گر تو دیدی شاد باش ...
کار نیکو از گذشته داشتی ...
یادگار خود به آیند مهر دار ...
مهرگان فرهنگ نیکو داشتی ...

مهرگانت گر نخست دشوار بود ...
نسل بعد را فربهش جان داشتی ...
مهرگان فرهنگ شد اندر سرا ...
فربهش جان و خرد نان داشتی ...

مهرگان را مهربانی بایدت ...
مهربان فرهنگ بانی ایدت ...
پاسداشت و پاسداری مهرگان ...
جشن یاد یار مهربان ایدت ...

جشن مهرگان بر شما هم مبارک باد.

میرزامحمدی چهارشنبه 26 شهریور 1393 ساعت 11:08 http://httpWWW.RAHQOMKARDEH.BLOGFA.COM

نیره چهارشنبه 26 شهریور 1393 ساعت 10:38

شعر خودمو پس دادی بهم

نیره چهارشنبه 26 شهریور 1393 ساعت 10:20 http://naseri-n.blogfa.com

می بندم این دو چشم پر آتش را
تا ننگرد درون دو چشمانش
تا داغ و پر تپش نشود قلبم
از شعلهٔ نگاه پریشانش


می بندم این دو چشم پر آتش را
تا بگذرم ز وادی رسوایی
تا قلب خامُشم نکشد فریاد
رو می کنم به خلوت و تنهایی


ای رهروان خسته چه می جویید
در این غروب سرد ز احوالش
او شعلهٔ رمیدهٔ خورشید است
بیهوده می دوید به دنبالش


او غنچهٔ شکفتهٔ مهتابست
باید که موج نور بیفشاند
بر سبزه زار شب زدهٔ چشمی
کاو را به خوابگاه گنه خوانَد


باید که عطر بوسهٔ خاموشش
با ناله های شوق بیآمیزد
در گیسوان آن زن افسونگر
دیوانه وار عشق و هوس ریزد


باید شراب بوسه بیاشامد
ازساغر لبان فریبایی
مستانه سر گذارد و آرامد
بر تکیه گاه سینهٔ زیبایی


ای آرزوی تشنه به گرد او
بیهوده تار عمر چه می بندی ؟
روزی رسد که خسته و وامانده
بر این تلاش بیهُده می خندی


آتش زنم به خرمن امیدت
با شعله های حسرت و ناکامی
ای قلب فتنه جوی گنه کرده
شاید دمی ز فتنه بیارامی


می بندمت به بند گران غم
تا سوی او دگر نکنی پرواز
ای مرغ دل که خسته و بی تابی
دمساز باش با غم او ، دمساز

سورنا چهارشنبه 26 شهریور 1393 ساعت 07:49

سلام فرینازعزیز...

درود دوست گرامی

نیره سه‌شنبه 25 شهریور 1393 ساعت 12:24 http://naseri-n.blogfa.com

کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
آفتاب دیدگانم سرد می شد,
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من ...
همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی

سکوت منتظر... سه‌شنبه 25 شهریور 1393 ساعت 03:07 http://kiarash53.blogfa.com

میتوان زیبا زیست...
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب!
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم پر از فکر و امید...
عشق باشیم و سراسر خورشید...

سکوت منتظر... سه‌شنبه 25 شهریور 1393 ساعت 03:05 http://kiarash53.blogfa.com

هنگام روز
کجا می روی
در خانه بمان
غمگینم
گیلاس ها بر درختان نشسته اند
پرنده از تنهایی
پر نمی زند
هراس دارد
من
همواره در روز
زخم قلبم را به تو
نشان می دهم
در خانه بمان
آوازها
از خانه دور است
یک ستاره
هنوز در آسمان
مانده است
شب می شود
گلهای سرخ
در شب
در باغچه دیده نمی شوند
در باغچه یادبود تو است
کنار این بوته های گل سرخ
می خواستی بمیری
مردی
به تو بانگ زدیم
تو را صدا کردیم
تو مرده بودی
یار من
لحظه ای در بهشت
دوام آور
شب تمام می شود
کلید خانه را
گم کرده بودیم
در کوچه ماندیم
در کنار خانه
علف ها روییده بود
اما چه سود
سایه نداشتند
زاده شدم
که لباس نو بپوشم
جمعه ها تعطیل باشد
در تابستان
آب سرد بنوشم
عشق را باور کنم
کلمات مرا به ستوه نمی آورد
انگشتانم
در میان برگهای درختان
تسلیم روز می شوم
لباسها بر تنم
کهنه است
من
در تابستان آب گرم
می نوشم
هنوز تشنه ام

negin taran سه‌شنبه 25 شهریور 1393 ساعت 00:29

آفرین بر بانوی هنر دوست و ادب دوست ما فریناز مهربون

ممنون نگین جون .
خجالتم میدی

تخس شرور سه‌شنبه 25 شهریور 1393 ساعت 00:14 http://1-12-14.blogfa.com

درود با ادامه ی پست غدیر خم برزو هستم

با موضوع:
غدیر خم (برحق بودن مولا علی)

خوشحال میشم نظرت و بگی

چشم.

درود نیک سرشت:

دراین خاک زرخیز ایران زمین نبودجزمردمی پاک دین

همه دینشان مردی ودادبود وزآن کشورآزادوآبادبود

بدرود

کورش فرزند ایران

تیرداد دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 11:34

تا سخن آوازه دل در نداد
جان تن آزاده به گل در نداد
آی گفتی

سلام و درود
بسیارزیبابود مخصوصا این بیتش رو:
صدرنشین ترزسخن نیست کس
دولت این ملک سخن راست بس

عالیست
تشریف نمیارید باربد چرا؟ منتظریم

سپاس.
دیروز با موبایلم سرزدم خبری نبود!!!
سرمیزنم.

در به سماع آمده است از خبر آمدنت

خانه غزل خوان شده از زمزمه در زدنت



خانه بی جان ز تو جان یافته جا نا! نه عجب

گر همه من جان بشوم بر اثر آمدنت



"حافظ شیراز" مگر وصف جمال تو کند

وصف نیا رست یقین ور نه غزل های منت



یا تو خود ای جان غزل! ای همه دیوان غزل!

لب بگشایی که سخن وام کنم از دهنت



از همه شیرین دهنان، وز همه شیرین سخنان

جز تو کسی نیست شکر ، هم دهنت، هم سخنت



بی که فراقت ببرد روشنی از چشم تنم

یوسف من! چشم دلم باز کن از پیرهنت



عشق پی بستن من، بستن جان و تن من

بافته زنجیری از آن زلف شکن در شکنت



آینه ای شد غزلم- آینه کوچک تو-

خیر و در این آینه بین، جلوه ای از خویشتنت



(زنده یاد حسین منزوی)


سلام و درودبه شما
باتصنیفی شاد و دلنشین ازجناب وحید تاج برروی شعرزیبای استاد حسین منزوی بروزم و منتظرحضور و نقد عالمانه شما ...
ضمنا دومین کتاب کتابخانه باربد باعنوان ( آشنایی باموسیقی شرق و غرب ) عرضه شد جهت دریافت کتاب به باربد تشریف بیارید ... شاد و موفق باشید[گل]

خدمت میرسم.

احسان دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 00:36 http://www.immortalpasargad.blogfa.com/

درود بر فریناز بانو.
چکامه های زیبایی در بیان خوبی و نیکی سخن بود. نظامی گل گفته!

بله دوست عزیز .سپاس از توجه شما.

نیره شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 21:07 http://naseri-n.blogfa.com

یکی دیوانه‌ای را گفت: بشمار
برای من، همه دیوانگان را
جوابش داد: کاین کاریست مشکل
شمارم، خواهی ار فرزانگان را

درود نیک اندیش:

بعداز ماهها دوباره بازگذشتم اما شوربختانه چون دفعات گذشته
با مسدود شدن تارنگارم روب روشدم اما ب یاری پروردگار ودلگرمی یاران ودوستان تارنگار هزاره های 6راهم ساختم امید دارم شمایاران ودوستان من را چون سالهای گذشته مورد مهر خودقرارداده ومن رااز راهنمائی خودمحروم نکرده ونام تارنگار هزاره های فراموش شده را درپیوندهای خود قرار داده وباآمدن ب تارنگارم بگوئید شمارا با چه نامی پیوند دهم باسپاس
جاوید ایران
پاینده با نام ویادکورش بزرگ
بدرود

با افتخار لینک شدین دوست گرامی.

تخس شرور شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 00:03 http://1-12-14.blogfa.com

درود

آپ هستم با موضوع

غدیر خم (من کنت مولاه فعلىّ مولاه)

خوشحال میشم تشریف بیارید و نظرتون در بگید

یا علی

چشم.

نیره جمعه 21 شهریور 1393 ساعت 21:03 http://naseri-n.blogfa.com

سلام فریناز گرامی
پرده خلوت چو برانداختند
جلوت اول به سخن ساختند
بسیار زیبا بود از این شعر خیلی خوشم میاد در دانشگاه اونو خوندیم
ممنون

بله عزیزم ، شعر زیبا و دلچسبی است.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.