پنج گنج

پنج گنج

مروری بر پنج گنج نظامی اثر شاعر بلند آوازه ایرانی.
پنج گنج

پنج گنج

مروری بر پنج گنج نظامی اثر شاعر بلند آوازه ایرانی.

ثمره خلوت اول

باد نقاب از طرفی برگرفت
خواجه سبک عاشقی از سر گرفت
گل نفسی دید شکر خنده‌ای
بر گل و شکر نفس افکنده‌ای

فتنه آنماه قصب دوخته
خرمن مه را چو قصب سوخته
تا کمر از زلف زره بافته
تا قدم از فرق نمک یافته
دیدن او چون نمک‌انگیز شد

هر که در او دید نمک‌ریز شد
تا نمکش با شکر آمیخته
شکر شیرین نمکان ریخته

طوطی باغ از شکرش شرمسار
چون سر طوطی زنخش طوقدار
زان زنخ گرد چو نارنج خوش
غبغب سیمین چو ترنجی به کش

مست نوازی چو گل بوستان
توبه فریبی چو مل دوستان
لب طبری‌وار طبر خون به دست
مغز طبرزد به طبر خون شکست

سرخ گلی سبزتر از نیشکر
خشک نباتی همه جلاب‌تر
خال چو عودش که جگرسوز بود
غالیه‌سای صدف روز بود

از غم آن دانه خال سیاه
جمله تن خال شده روی ماه
جزع ز خورشید جگر سوزتر
لعل ز مهتاب شب افروزتر

از بنه دل که به فرسنگ داشت
راه چو میدان دهن تنگ داشت
ز اندل سختش که جگر خواره گشت
بر جگر من دل من پاره گشت

لب به سخن خنده به شکر خوری
رخ به دعا غمزه به افسونگری
بسته چو حقه دهن مهره‌دار
راهگذر مانده یکی مهره‌وار

عشق چو آن حقه و آن مهره دید
بلعجبی کرد و بساطی کشید
کیسه صورت ز میانم گشاد
طوق تن از گردن جانم گشاد

کار من از طاقت من درگذشت
کاب حیاتم ز دهن برگذشت
عقل عزیمت گرما دیو دید
نقره آن کار به آهن کشید

دل که به شادی غم دل می‌گرفت
چشمه خورشید به گل می‌گرفت
مونس غم خواره غم وی بود
چاره‌گر می‌زده هم می بود

ای بتبش ناصیت از داغ من
بیخبر از سبزه و از باغ من
سبزه فلک بود و نظر تاب او
باغ سحر بود و سرشک آب او

وانکه رخش پردگی خاص بود
آینه صورت اخلاص بود
بسکه سرم بر سر زانو نشست
تا سر این رشته بیامد بدست

این سفر از راه یقین رفته‌ام
راه چنین رو که چنین رفته‌ام
محرم این ره تو نه‌ای زینهار

کار نظامی به نظامی گذار

  قصب = نی


تبرزد = شکر و قند


ناصیت = پیشانی


سرشک = اشک


پردگی خاص = پوشیده و پنهان


نظرات 25 + ارسال نظر
نیره جمعه 25 مهر 1393 ساعت 18:40 http://naseri-n.blogfa.com

با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو
باشد که خستگی بشود شرمسار تو

در دفتر همیشه ی من ثبت می شود
این لحظه ها عزیزترین یادگار تو

تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من
می خواستم که گم بشوم در حسار تو

احساس می کنم که جدایم نموده اند
همچون شهاب سوخته ای از مدار تو

آن کوپه ی تهی منم آری که مانده ام
خالی تر از همیشه و در انتظار تو

این سوت آخر است و غریبانه می رود
تنهاترین مسافر تو از دیار تو

هر چند مثل آینه هر لحظه فاش تو
هشدار می دهد به خزانم بهار تو

اما در این زمانه عسرت مس مرا
ترسم که اشتباه بسنجد عیار تو

سلام با معرفی سرزمین زیبای هیرکانیا ( گلستان امروزی) بروزم

چشم.

نیره پنج‌شنبه 24 مهر 1393 ساعت 18:18 http://naseri-n.blogfa.com

تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست

از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست

بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست

تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست

شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست

این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست

من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست

سکوت منتظر... پنج‌شنبه 24 مهر 1393 ساعت 03:44 http://kiarash53.blogfa.com

چگونه می شود
غزال کمرنگی که بر دیواره ی غاری دور دست جان داده است
از هزارمین نامه ی عاشقانه ی یک شاعر سر در بیاورد
و با لحن تمنا سراغ چشمان تو را بگیرد

سکوت منتظر... پنج‌شنبه 24 مهر 1393 ساعت 03:42 http://kiarash53.blogfa.com

دور شدن صدای پای تو
پیش نویس کابوسی است
برای بیزاری من از تمام خواب ها
تختخواب ها

سکوت منتظر... پنج‌شنبه 24 مهر 1393 ساعت 03:40 http://kiarash53.blogfa.com

در سایه ی این سقف ترک خورده نشستیم

بی حوصله و خسته و افسرده نشستیم

خاموش چو فانوس که در خویش خمیده است

پیچیده به خود با تن تا خورده نشستیم

یک بار به پرواز پری باز نکردیم

سر زیر پر خویش فرو برده نشستیم

بر سنگ مزار دل خود مرثیه خواندیم

یک عمر به بالین دل مرده نشستیم

بر گرده ی ما خاطره ی خنجر یاران

با جنگلی از خاطره بر گرده نشستیم

آیینه هم از دیده ی تردید مرا دید

با سایه ی خود نیز دل آزرده نشستیم

برخاست صدا از درو دیوار ولی ما

با این همه فریاد فرو خورده نشستیم

نیره چهارشنبه 23 مهر 1393 ساعت 18:02 http://naseri-n.blogfa.com

زندگی را دوست دارم من به پاس چشم هایت
من گرفتار شبم، ای شب لباس چشم هایت

آه! ای باغ بلورین، با تبسّم های شیرین
دور کن آن اشک ها را از تماس چشم هایت

می روم در عمق چشمت، در سیاهی می شوم گم
می زنم دل را به دریا، بی هراس چشم هایت

با دو دستی حلقه بسته،زائری پیر و شکسته
می کند هردم طواف و التماس چشم هایت

ای تو تنها تکیه گاهم، ای همه پشت و پناهم
عشق را تفسیر کردم، بر اساس چشم هایت

احسان چهارشنبه 23 مهر 1393 ساعت 01:05

20 مهر ماه، بزرگداشت حافظ گرامی باد. (پوزش بابت دیرکرد!)

سپاس فراوان از شما دوست و یاور همیشه همراه.

پاینده باشید.

سپاس

نیره سه‌شنبه 22 مهر 1393 ساعت 20:13 http://naseri-n.blogfa.com

سلام فریناز جونم

حتمن یه سری شیراز برو

خدا قسمت کنه میرم.

نیره سه‌شنبه 22 مهر 1393 ساعت 20:11 http://naseri-n.blogfa.com

بهار از کوچه ی دل تا سفر کرد
پرستو باز آهنگ سفر کرد

شقایق با دلی خونین از این باغ
سحر عزم سفر با چشم تر کرد

درود نیک سرشت:

از شیشه باش اما ب همه بگو ازسنگم

مردم این زمانه فقط ب دنبال شکستند...


با نگاشتهایی نو ب روز می باشم امیدوارم

که قابل دانسته وآمده ب تارنگارم وباخواندن
آنها وگذاشتن دیگاه خود من رابرای بهتر کردن
تارنگارم یاری نمودن...







پیشاپیش 7آبان روزجهانی کورش بزرگ شادباد

البته امسال قراراست این روزدر9آبان گرامی داشته شود

چون روز آدینه است امیدوارم همه دوستان این روزرا گرامی بدارند....

بدرود تا درودی دیگر

پایندبادایران وایرانی

جاویدبادنام ویاد کورش بزرگ ودیگر بزرگان ایران زمین:

درود بر کوروش یزرگ

ذوالقرنین دوشنبه 21 مهر 1393 ساعت 14:05 http://www.zolgharneyn-2014.mihanblog.com

درود بر شما بانوی شاعر

از اینکه مدتی سر نزدم پوزش می طلبم بسیار خشنودم کردین به من سر زدین برای شما آرزوی موفقیت دارم

ممنون. البته من شاعر نیستم، فقط یه علاقمندم.

ارتیاس دوشنبه 21 مهر 1393 ساعت 11:01 http://artiyas1986.mihanblog.com/

خفته بر بستر مینویی آتشکده
اردیسور آناهیتا
ساقه اندامش
می سوزد
طرح بارانی گیسویش در سایه فرو می ریزد
و در آیینه ی تاریک فصول
به زمین می
نگرد
آی آناهیتا
کولی گمشده و سرگردان
کولیانی که در آغاز فصول
ازفصولی دیگر
به تماشای زمین در گذرند
رود را می خوانند
دشتها می خوانند
آی آناهیتا
کولی گمشده ی سرگردان
ترک این بی ره سرگردان کن
باران کن
آناهیتا باران کن

نیره دوشنبه 21 مهر 1393 ساعت 10:28 http://naseri-n.blogfa.com

آسمان های خدا امشب چراغانی شود
همه باغ های بهشت امشب گل افشانی شود

یک ستاره رو زمین سوی خدا پر می کشد
می رود تا روی ِ ماهش ٬ ماه مهمانی شود

در زمین چون صخره بود و ساحل مردانگی
تا که دریای ِ دلش با عشق نگهبانی شود

می تراود یاد او از وحشت هر ابر ِ تار
تا که بعد از او زمین ٬ هر روز بارانی شود

می درخشد نام او در فکر این تاریخ ِ سرد
تا بماند فکر او ٬ اصل مسلمانی شود

سالهاست که یوسُفش روی زمین حاکم شده
آسمانِ منتظر امشب چه کنعانی شود!؟

نیره دوشنبه 21 مهر 1393 ساعت 10:24 http://naseri-n.blogfa.com

مخاطب شعرهای من
قافیه ها را برای تو ردیف کردم
دیگر نه وزنی
نه آهنگی
تو میمانی و تمام احساس من
که خرج می شود
برای ناز نگاهت
و شعر من رمان عاشقانه ای می شود
تا تو قهرمان قصه ام شوی

سورنا دوشنبه 21 مهر 1393 ساعت 06:32

سلام

عیدتون مباااااااااارک.....

ممنون

مسعود یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 22:08 http://www.nevisandenarazi.blogfa.com

مرده راباگریه وسوگواری خود عذاب مده

مگرنمیدانی که شام زندگی پراز رنج و محنت او


به صبح درخشنده روشنی خاتمه یافته؟؟؟

نیره یکشنبه 20 مهر 1393 ساعت 18:47 http://naseri-n.blogfa.com

زیر چتر بوسه ها ، آسمان غدیر شد

فرصت ِ تنفس ِ نغمه ی کویر شد

ترجمانی از بهشت ،ترجمانی از خدا

روی دست ِ عرشیان، آیه ای غدیر شد . . .

عید غدیر بر شما مبارک

سپاس نیره جون

مسعود شنبه 19 مهر 1393 ساعت 20:53 http://WWW.NEVISANDENARAZI.BLOGFA.COM

به خاک اگرچه میریزم سحردوباره برمیخیزم..

صد تابستان را به یک برگ پاییزی نمی فروشم
معرفت دارد درختی که
از غصه برگ هایش پیر خشک می شود[گل]...
kermanshahan20.blogfa.com
kermanshah29.blogfa.com

چنین گفت کوروش شنبه 19 مهر 1393 ساعت 16:51 http://www.sinohe.ir

سلام. شما هم لینک شدید.

سپاس.

سینوهه جمعه 18 مهر 1393 ساعت 20:50 http://www.sinohe.ir

سلام. وبلاگ مرا سیو و مطالعه کنید

با افتخار لینک شدین.

تیرداد جمعه 18 مهر 1393 ساعت 11:14 http://tirdadansari.blogfa.com/

بس که سرم بر سر زانو نشست
تا سر این رشته بیامد بدست.....
درود خوبی خانم سلامتی؟اینجا رج اصلی این شعره درسته .....سکوت و اندیشه در خلوت رو پیشنهاد میده درسته

نیره جمعه 18 مهر 1393 ساعت 10:57 http://naseri-n.blogfa.com

دل از سنگ باید که از درد عشق
ننالد خدایا دلم سنگ نیست
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت
که جز غم در این چنگ آهنگ نیست
به لب جز سرود امیدم نبود
مرا بانگ
این چنگ خاموش کرد
چنان دل به آهنگ او خو گرفت
که آهنگ خود را فراموش کرد
نمی دانم این چنگی سرونوشت
چه می خواهد از جان فرسوده ام
کجا می کشانندم این نغمه ها
که یکدم نخواهند آسوده ام
دل از این جهان بر گرفتم دریغ
هنوزم به جان آتش عشق اوست
در این واپسین
لحظه زندگی
هنوزم در این سینه یک آرزوست
دلم کرده امشب هوای شراب
شرابی که از جان برآرد خروش
شرابی که بینم در آن رقص مرگ
شرابی که هرگز نیابم بهوش
مگر وارهم از غم عشق او
مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمه ماتم است
نمی خواهم این ناخوش آهنگ را

نیره جمعه 18 مهر 1393 ساعت 10:56 http://naseri-n.blogfa.com

درود بر فریناز عزیز و گرامیم

بسیار زیبا بود مهربونم

کارت عالیه
سربلند باشی

ممنون نیره جان.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.