-
داستان پادشاه نومید و آمرزش یافتن او
جمعه 16 آبان 1393 00:00
دادگری دید برای صواب صورت بیدادگری را به خواب گفت خدا با تو ظالم چه کرد در شبت از روز مظالم چه کرد گفت چو بر من به سر آمد حیات در نگریدم به همه کاینات تا به من امید هدایت کراست یا به خدا چشم عنایت کراست در دل کس شفقتی از من نبود هیچکسی را به کرم ظن نبود لرزه درافتاد به من بر چو بید روی خجل گشته و دل ناامید طرح به...
-
مقالت اول در آفرینش آدم بر او سلام
جمعه 9 آبان 1393 00:00
اول کاین عشق پرستی نبود در عدم آوازه هستی نبود مقبلی از کتم عدم ساز کرد سوی وجود آمد و در باز کرد بازپسین طفل پری زادگان پیشترین بشری زادگان آن به خلافت علم آراسته چون علم افتاده و برخاسته علم آدم صفت پاک او خمر طینه شرف خاک او آن به گهر هم کدر و هم صفی هم محک و هم زر و هم صیرفی شاهد نو فتنه افلاکیان نو خط فرد آینه...
-
ثمره خلوت دوم
جمعه 2 آبان 1393 00:00
عمر بر آن فرش ازل بافته آنچه شده باز بدل یافته گوش در آن نامه تحیت رسان دیده در آن سجده تحیات خوان تنگ دل از خنده ترکان شکر سرمه بر از چشم غزالان نظر ترک قصب پوش من آنجا چو ماه کرده دلم را چو قصب رخنه گاه مه که به شب دست برافشاندهبود آنشب تا روز فرو ماندهبود ناوک غمزهاش چو سبک پر شدی جان به زمین بوسه برابر شدی شمع...
-
خلوت دوم در عشرت شبانه
جمعه 25 مهر 1393 00:00
خواجه یکی شب به تمنای جنس زد دو سه دم با دو سه ابنای جنس یافت شبی چون سحر آراسته خواستهای به دعا خواسته مجلسی افروخته چون نوبهار عشرتی آسودهتر از روزگار آه بخور از نفس روزنش شرح ده یوسف و پیراهنش شحنه شب خون عسس ریخته بر شکرش پر مگس ریخته پرده شناسان به نوا در شگرف پرده نشینان به وفا در شگرف پای سهیل از سر نطع ادیم...
-
ثمره خلوت اول
جمعه 18 مهر 1393 00:00
باد نقاب از طرفی برگرفت خواجه سبک عاشقی از سر گرفت گل نفسی دید شکر خندهای بر گل و شکر نفس افکندهای فتنه آنماه قصب دوخته خرمن مه را چو قصب سوخته تا کمر از زلف زره بافته تا قدم از فرق نمک یافته دیدن او چون نمکانگیز شد هر که در او دید نمکریز شد تا نمکش با شکر آمیخته شکر شیرین نمکان ریخته طوطی باغ از شکرش شرمسار چون...
-
خلوت اول در پرورش دل
جمعه 11 مهر 1393 00:00
رایض من چون ادب آغاز کرد از گره نه فلکم باز کرد گرچه گره در گرهش بود جای برنگرفت از سر این رشته پای تا سر این رشته به جائی رسید کان گره از رشته بخواهد برید خواجه معالقصه که در بند ماست گرچه خدا نیست خداوند ماست شحنه راه دو جهان منست گرنه چرا در غم جان منست گرچه بسی ساز ندارد ز من شفقت خود باز ندارد ز من گشت چو من بی...
-
در توصیف شب و شناختن دل فرماید
جمعه 4 مهر 1393 00:00
چون سپر انداختن آفتاب گشت زمین را سپر افکن بر آب گشت جهان از نفسش تنگتر وز سپر او سپرک رنگتر با سپر افکندن او لشگرش تیغ کشیدند به قصد سرش گاو که خرمهره بدو در کشند چونکه بیفتد همه خنجر کشند طفل شب آهیخت چو در دایه دست زنگله روز فراپاش بست از پی سودای شب اندیشه ناک ساخته معجون مفرح ز خاک خاک شده باد مسیحای او آب زده...
-
برتری سخن منظوم از منثور
جمعه 28 شهریور 1393 00:00
چونکه نسخته سخن سرسری هست بر گوهریان گوهری نکته نگهدار ببین چون بود نکته که سنجیده و موزون بود قافیه سنجان که سخن برکشند گنج دو عالم به سخن درکشند خاصه کلیدی که در گنج راست زیر زبان مرد سخن سنج راست آنکه ترازوی سخن سخته کرد بختورانرا به سخن بخته کرد بلبل عرشند سخن پروران باز چه مانند به آن دیگران زاتش فکرت چو پریشان...
-
گفتار در فضیلت سخن فرماید:
جمعه 21 شهریور 1393 00:00
جنبش اول که قلم برگفت حرف نخستین ز سخن درگرفت پرده خلوت چو برانداختند جلوت اول به سخن ساختند تا سخن آوازه دل در نداد جان تن آزاده به گل در نداد چون قلم آمد شدن آغاز کرد چشم جهان را به سخن باز کرد بی سخن آوازه عالم نبود این همه گفتند و سخن کم نبود در لغت عشق سخن جان ماست ما سخنیم این طلل ایوان ماست خط هر اندیشه که...
-
در ترتیب نظم کتاب و مرتبت این نامه
جمعه 14 شهریور 1393 00:00
من که سراینده این نوگلم باغ ترا نغمهسرا بلبلم در ره عشقت نفسی میزنم بر سر کویت جرسی میزنم عاریت کس نپذیرفتهام آنچه دلم گفت بگو گفتهام شعبده تازه برانگیختم هیکلی از قالب نو ریختم صبح روی چند ادب آموخته پرده ز سحر سحری دوخته مایه درویشی و شاهی درو مخزن اسرار الهی درو بر شکر او ننشسته مگس نی مگس او شکر آلود کس نوح...
-
در خطاب زمین بوس فرماید:
جمعه 7 شهریور 1393 00:00
ای شرف گوهر آدم به تو روشنی دیده عالم به تو چرخ که یک پشت ظفر ساز تست نه شکم آبستن یک راز تست گوش دو ماهی زبر و زیر تو شد صدف گوهر شمشیر تو مه که به شب تیغ درانداختست با سر تیغت سپر انداختست چشمه تیغ تو چو آب فرات ریخته قرابه آب حیات هر که به طوفان تو خوابش برد ور به مثل نوح شد آبش برد جام تو کیخسرو جمشید هش روی تو...
-
در مدح ملک فخرالدین بهرامشاه
جمعه 31 مرداد 1393 00:00
من که درین دایره دهربند چون گره نقطه شدم شهربند دسترس پای گشائیم نیست سایه ولی فر همائیم نیست پای فرو رفته بدین خاک در با فلکم دست به فتراک در فرق به زیر قدم انداختم وز سر زانو قدمی ساختم گشته ز بس روشنی روی من آینه دل سر زانوی من من که به این آینه پرداختم آینه دیده درانداختم تا زکدام آینه تابی رسد یا ز کدام آتشم آبی...
-
پیامبر (ص) در مخزن الاسرار نظامی
جمعه 24 مرداد 1393 01:41
مخزن الاسرار، که نخستین اثر منظوم جناب حکیم نظامی است، به واقع مخزنی است از اسرار الهی و میتوان گفت که: پُربارترین و پرفروغترین اثر نظامی، همانا مخزنالأسرار است. نظامی در این کتاب، بعد از راز و نیاز به درگاه بینیاز، به مدح حضرت پیامبر اعظم پرداخته و در حدّ بسیار عالی، عظمت وجودی آن جناب را شرح داده است. در چند بیت...
-
نعت چهارم
جمعه 17 مرداد 1393 08:00
ای گهر تاج فرستادگان تاج ده گوهر آزادگان هر چه زبیگانه وخیل تواند جمله در این خانه طفیل تواند اول بیت ار چه به نام تو بست نام تو چون قافیه آخر نشست این ده ویران چو اشارت رسید از تو و آدم به عمارت رسید آنچه بدو خانه نوآیین بود خشت پسین دای نخستین بود آدم و نوحی نه به از هر دوی مرسله یک گره از هر دوی آدم از آن دانه که...
-
نعت سوم
جمعه 10 مرداد 1393 08:00
ای مدنی برقع و مکی نقاب سایه نشین چند بود آفتاب گر مهی از مهر تو موئی بیار ور گلی از باغ تو بوئی بیار منتظرانرا به لب آمد نفس ای ز تو فریاد به فریادرس سوی عجم ران منشین در عرب زرده روز اینک و شبدیز شب ملک برآرای و جهان تازه کن هردو جهانرا پر از آوازه کن سکه تو زن تا امرا کم زنند خطبه تو کن تا خطبا دم زنند خاک تو بوئی...
-
نعت دوم
جمعه 3 مرداد 1393 08:00
ای تن تو پاکتر از جان پاک روح تو پرورده روحی فداک نقطه گه خانه رحمت توئی خانه بر نقطه زحمت توئی راهروان عربی را تو ماه یاوگیان عجمی را تو راه ره به تو یابند و تو ره ده نهای مهتر ده خود تو و در ده نهای چون تو کریمان که تماشا کنند رستی تنها نه به تنها کنند از سر خوانی که رطب خوردهای از پی ما زله چه آوردهای لب بگشا...
-
نعت اول
جمعه 27 تیر 1393 08:00
شمسه نه مسند هفت اختران ختم رسل خاتم پیغمبران احمد مرسل که خرد خاک اوست هر دو جهان بسته فتراک اوست تازهترین سنبل صحرای ناز خاصهترین گوهر دریای راز سنبل او سنبله روز تاب گوهر او لعل گر آفتاب خنده خوش زان نزدی شکرش تا نبرد آب صدف گوهرش گوهر او چون دل سنگی نخست سنگ چرا گوهر او را شکست کرد جدا سنگ ملامت گرش گوهری از...
-
در معراج پیامبر
جمعه 20 تیر 1393 08:00
نیم شبی کان ملک نیمروز کرد روان مشعل گیتی فروز نه فلک از دیده عماریش کرد زهره و مه مشعله داریش کرد کرد رها در حرم کاینات هفت خط و چار حد و شش جهات روز شده با قدمش در وداع زامدنش آمده شب در سماع دیده اغیار گران خواب گشت کو سبک از خواب عنان تاب گشت با قفس قالب ازین دامگاه مرغ دلش رفته به آرامگاه مرغ پر انداخته یعنی ملک...
-
در وصف رسول خدا
جمعه 13 تیر 1393 08:00
تخته اول که الف نقش بست بر در محجوبه احمد نشست حلقه حی را کالف اقلیم داد طوق ز دال و کمر از میم داد لاجرم او یافت از آن میم و دال دایره دولت و خط کمال بود درین گنبد فیروزه خشت تازه ترنجی زسرای بهشت رسم ترنجست که در روزگار پیش دهد میوه پس آرد بهار کنت نبیا چو علم پیش برد ختم نبوت به محمد سپرد مه که نگین دان زبرجد شدست...
-
در بخشایش ایزد متعال
جمعه 6 تیر 1393 08:00
ای به ازل بوده و نابوده ما وی به ابد زنده و فرسوده ما دور جنیبت کش فرمان تست سفت فلک غاشیه گردان تست حلقه زن خانه به دوش توایم چون در تو حلقه به گوش توایم داغ تو داریم و سگ داغدار مینپذیرند شهان در شکار هم تو پذیری که زباغ توایم قمری طوق و سگ داغ توایم بیطمعیم از همه سازندهای جز تو نداریم نوازندهای از پی تست...
-
در مناجات باری تعالی
جمعه 30 خرداد 1393 08:56
ای همه هستی زتو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده زیرنشین علمت کاینات ما بتو قائم چو تو قائم بذات هستی تو صورت پیوند نی تو بکس و کس بتو مانند نی آنچه تغیر نپذیرد توئی وانکه نمردست و نمیرد توئی ما همه فانی و بقا بس تراست ملک تعالی و تقدس تراست خاک به فرمان تو دارد سکون قبه خضرا تو کنی بیستون جز تو فلکرا خم چوگان که داد...
-
آغاز سخن
شنبه 24 خرداد 1393 14:24
بسمالله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم فاتحه فکرت و ختم سخن نام خدایست بر او ختم کن پیش وجود همه آیندگان بیش بقای همه پایندگان سابقه سالار جهان قدم مرسله پیوند گلوی قلم پرده گشای فلک پردهدار پردگی پرده شناسان کار مبدع هر چشمه که جودیش هست مخترع هر چه وجودیش هست لعل طراز کمر آفتاب حله گر خاک و حلی بند آب...
-
شرح حال نظامی
یکشنبه 11 خرداد 1393 14:09
جمال الدین ابومحمد الیاس بن یوسف نظامی معروف به نظامی گنجوی ( حدود ۵۳۷ تا ۶۰۸ ه . ق ) شاعر داستان سرا ی سده ششم ایران، بزرگ ترین داستان سرای منظومه های حماسی عاشقانه به زبان پارسی است که سبک داستان محاوره ای را وارد ادبیات داستانی منظوم پارسی کرد . نام پدرش یوسف نام جدش " ذکی " و نام جد اعلایش...
-
به نام او
پنجشنبه 8 خرداد 1393 18:25
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم فاتحه فکرت و ختم سخن نام خدایست بر او ختم کن درود بر دوستان گرامی بر آنم تا کاری نو را شروع کنم و به همراهی شما عزیزان نیازمندم. اگر مایل به استفاده از مطالب این و بلاگ بودید خواهش می کنم در پایان نوشتارتان نام و نشانی وبلاگ را بنویسید. به امید اینکه با وجدان قدم برداریم.